فاطمه زهرا و فاطمه معصومه علیهما السلام
نور خدا در رسول اکرم پیدا —– کرد تجلى ز وى به حیدر صفدر
و ز وى تابان شده به حضرت زهرا —– اینک ظاهر ز دخت موسى جعفر
گر که نگفتى امام هستم بر خلق —– موسى جعفر ولىّ حضرت داور
فاش بگفتم که این رسول خدایست —– معجزه اش مى بود همانا دختر
دختر جز فاطمه نیاید چون این —– صلب پدر را وهم مشیمه مادر
دختر چون این دو از مشیمه قدرت —– نامد و ناید دگر هماره مقدّر
آن یک امواج علم را شد ، مبدء —– وین یک افواج علم را شده مصدر
آن یک بر فرق انبیا شده تارک —– وین یک اندر سرْ اولیا را مغفر
آن یک در عالم جلالت « کعبه » —– وین یک در ملک کبریایى مشعر
آن یک خاک مدینه کرده مزیّن —– صفحه قم را نمود این یک انور
خاک قم این کرده از شرافت جنّت —– آب مدینه نموده آن یک کوثر
زیبد اگر خاک قم به«عرش»کندفخر —– شاید گر « لوح » را بیابد همسر